Thursday, October 1, 2009

10 weeks old...

اي بابا اين زمان کجا ميره؟ من بايد دو هفته ديگه برگردم سر کار. تازه اين فسقلي داره با مزه ميشه و ميشه مالوندش به هم. حيف. ولي زندگي همينه ديگه چاره اي نيست. در عوضش امشب پدر بزرگ مادر بزرگ از ايران دارن ميان و مامان سيمين قول داده چند ماهي پيش آريانا بمونه تا کمي بزرگتر بشه بعد بره مهد. از پيشرفتهاي آريانا: تلوزيون با دقت تمام مشاهده ميکنن. دستاشون تا مچ ميکنن دهنش. قه قه ميخنده و کيف ميکنه يکي باهاش حرف بزنه بازي کنه



2 comments: